به گزارش قدس آنلاین، چهارشنبه که میشود دلم رهسپار مشهد است از بین الطلوعین تا خود صبح صدای نقارهخانه در گوشم میپیچد. همانجا چمدانم را میبندم و راهی مشهد میشوم ...
اصلا چهارشنبه اگر دلت راهی حرم نشود دیگر چه چهارشنبهای و چه عاشقانهای؟
چهارشنبه باید از همان بین الطلوعین تا دم دمای غروب خورشید در هوای صحن و سرای رضوی قدم زد و دل را روانه آنجا کرد حتما که نباید مشهد باشی و دلت جَلد مشهد مقدس شود همین که دلت را روانه کنی یقینا گوشه چشمی به تو خواهد انداخت...
دلت که روانه شود قدم زدن در صحن و سرای حرم مطهر رضوی و صدای نقاره خانه و بوی غذای تبرکی حرم و دود اسپند که هیچ گنبدطلا را هم میتوانی به آغوش بکشی ...
میشنوی صدای قرائت اذن دخول میآید تو هم هرکجای این کره خاکی که هستی چهارشنبه به چهارشنبه اذن دخول را بخوان و میهمان صحن و سرای امام رضا (ع) باش ...
چهارشنبهها همه چیز گره خورده است به نام امام مهربانیها اگر دلت جَلد مشهد مقدس باشد هر قدم خیری که برداری برایت ثواب زیارت است ...
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
به تو از دور سلام ...
السلام علیک یا موسی الرضا(ع)
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
نظر شما